آرشیدا سعدلوآرشیدا سعدلو، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

ARSHIDA

اولین و دومین مروارید عزیزم

    اولین  و دومین مروارید خوشمل مامان در تاریخ 15/مرداد/1392 یعنی در 7 ماه و 2 روزگی  دیده شدن  :و حالا ماجراش چند وقتی بود حال و هوای دندون  دراوردن رو داشتی اما ما هر چی نگاه نگاه میکردیم و هر چی لثه هاتو لمس میکردیم خبری نبود تا اینکه یه روز صبح رفتم سراغ یخچال که آب بخورم و شما هم آب خواستی و وقتی داشتی میخوردی دیدم یه صدای خرت خرت داره کشیده میشه به لیوان وسریع نگاه کردم  و دست کشیدم رو لثه ات و دیدم یو هووووووووو دندوندخملی سر زده و با خوشحالی به بابایی گفتم و اون که کلی از من بیشتر ذوق کرد و به مامان بزرگا هم خبر دادیم .او...
27 مرداد 1392

خرابکار کوچک

این هم از زمانی که یه لحظه ازت دریغ بشم آخ جون دوباره ظرف میوه یه خیز بزنم رسیدم بهش حملهههههههههههههههههههه مامان شرمنده منو میبخشی من مرده بودم از خنده گذاشتم هر کار دوست داری بکنی ببینم  چکار میکنی ...
22 مرداد 1392

جو تکنولوژی در آرشیدا

ا ین هم تکنولوژ ی برتر دخترم مثل اینکه بزرگ شده و خودش میخواد خاطراتشو ادامه بده تو وبلاگش   مامان یه لحطه صبر کن سرم شلوغه یعنی لو رفت دارم باما نگاه میکنم این هم یه روز دیگه خونه باباجون و بلاهایی که سر تبلت و لب تاب مامان جون میارید تو و بهزاد البته اینجا بهزاد نبود چون اون نمیذاره تو بیای طرف تبلت ...
22 مرداد 1392

شله زرد نذری

بابایی یه نذری کرده یا برای دلش نمیدونم گفت که مثل سال 23 رمضان قبل یه شله زرد درست کنیم برعکس, مامان جون هم تهران بود اما از خوش شانسی روز قبلش اومد و با کمک زیاد زن عمو و مامان جون  و هممون این شله زرد درست شد و جاتون خالی واقعا خوشمزه شده بود   ونشستن کامل آرشیدا و اولین گیر موی آرشیدا با آرای زن عمو سمیه خدایا من فدای دخترم که میخوام تو این عکس قورتش بدم و این هم همکاری دخمل مامان قبول باشه خانم ...
18 مرداد 1392

اولین بارون زندگی آرشیدا

بعد از چند روز گرم  در تاریخ 5/مرداد /92 و وسط ماه رمضان مامان یه بارون باحالی اومد که همه به حال اومده بودن و شکر میکردن  و  شما هم با تعجب به اولین بارون زندگیت خیره شده بودی آخه صدای شلخته بارون و رعد و برق شما رو واقعا متعجب کرده بود    ...
18 مرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ARSHIDA می باشد